آرتینآرتین، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

خاطرات آرتین

من آرتین در 10 بهمن در روز جشن باستانی سده بدنیا آمدم حالا ما یک خانواده سه نفری خوشبخت هستیم

گردش آرتین

سلام روز جمعه وقتی خونه مامان بزرگ بودیم صبح با خاله ها رفتیم سد. آب سد یخ زده بود ما رفتیم پایین سد عکس گرفتیم. بعدظهرم فتیم پیست اسکی ولی هوا خیلی سرد  بود بابای بخاطر من از ماشین پیاده نشد. بعدش  فروشگاه خانه کاشانه رفتیم دایی رضا برای همه خانمها بخاطر روز ولنتاین یک گیر سر خوشگل خرید آب سدکاملا یخ زده آرتین در بالای سد آرتین کنار آب یخ زده آرتین در حال بالا رفتن آرتین کنار مامانی ...
28 بهمن 1392

تولد آرتین

سلام قرار بود پنح شنبه شب جشن تولد من باشه مامانی از صبح زود بیدار شده و برای شام تدارک دید برای پیش غذا قرار بود سالاد ماکاراتی و لازانیا درست کنه برای شام خورشت بادمجان و چلوکباب کوبیده و کلی چیزهای خوشمزه درست کنه  بعد  از امدن بابایی رفتیم شهر خودمون تا اونجا جشن بگیریم ساعت 7 عصر رسیدیم خونه مامان بزرگ . مامانی برای تولد من کارت تولد  تاج تولدو همه تزئینات خودش درست کرد مامانی بابای برای تولد من ماشین خریدن مامان بزرگ خاله ها و دایی ها همه برای من کادو نقدی اوردن ولی دایی مهدی همراهش برای من لباسم اورد دست همگی درد نکنه   تم تولد آرتین( ماشین مک کویین ) کارت دعوت آرتین میز شام آرتین ...
27 بهمن 1392

آرتین خوشتیپ

سلام من مامانی دیروز رفتیم تو حیاط خونه کلی برف بازی کردیم من برف جمع می کردک می ریختم تو کامیونم مامانیم کلی عکس از من گرفت عصر که بابای اومد بیرون رفتیم مامانی بابای کادو تولدم گرفتن   خیلی خوشگله                                          آرتین آماده برای برف رویی خدایش پسری به خوشتیپی آرتین دیدین آرتین در حال بازرسی پر کردن کامیون بعد ازیک ساعت بازیگوشی آرتین خندان ازپایان کار من چند بار قبل ازاینکه مامانی عکس بگیره زود خالیش می کردم حرص مامانی در می اوردم ...
22 بهمن 1392

آرتین در جشن

سلام ما دیروز به مراسمی که شرکت بابای گرفته بود رفتیم کلی برنامه های شاد دیدیم پذیرایی شدیم در اخر یک خواننده اومد و کلی اهنگ اجرا کرد که منم کلی برای خودم رقصیدم به من مامانی خیلی خوش گذشت با اینکه این خواننده مورد علاقه مامانی نبود اما چون اجرا زنده بود به قول مامانی ok مامانی خیلی سعی کرد یک عکس ازمن بگیره چون تاریک بود خوب نشد ولی از خواننده یک عکس گرفت. بعد از تموم شدن رفتیم فروشگاه حامی یک بلوز خوشگل برای مهمانی جشن تولدم خریدن با یک ماشین مک کویین که قرار تم تولدم باشه . وقتی اومدیم خونه بابای کارت دعوت تولدم درست کرد کلی زحمت کشید خیلی قشنگ شد مرسی بابای دوست دارم     ...
18 بهمن 1392

تولدت 3 سالگیت مبارک عزیزم

سلام گلم عزیز دلم نفسم زندگیم آرتینم 3سال پیش در چنین روزی 10 بهمن 1389 درساعت 00:05 بامداد به دنیا اومدی و زندگی ما پر از شادی کردی .قرار بود پنج شنبه برات تولد بگیریم چون بابای چهارشنبه امتحانش تموم شد ما عصر اومدیم نتوانستیم برای تولدت وسیله تهیه کنیم از طرفی خاله سمیرا بخاطر کارش نتوانست بیاد قرار شد 2 هفته دیگه برات تولد بگیریم. اما یک جشن تولد کوچولو مامان بزرگ برات میگیره تا 2 هفته دیگه تا یک تولد خوشگل برات بگیریم عزیزم کیک تولد 3 سالگی آرتین جون       ...
11 بهمن 1392

بیماری من مامانی بابای

سلام هفته پیش بابای وقتی از سر کار اومد یکم مریض بود با مامانی رفتیم کلینیک دکتر گفت بابای انفلونزا شده باید 2 روز استراحت کنه وقتی اومدیم خونه فرداش مامانی حالش بد شد روز بعدشم من مریض شدم خلاصه هر سه نفری مریض شدیم مامانی بابای مقصر می دونست که از خودش مواظبت نکرده ماروهم مریض کرده من تواین یک هفته حسابی لاغر شدم اصلا اشتها ندارم برای غذا خوردن واین مامانی خیلی ناراحت کرده طفلک بابای امروز امتحان داره اما بخاطر مریضی نتونست خوب درس بخونه خدا کنه امتحانش خوب بشه اخه توی این ترم خیلی زحمت کشید من مامانی براش حسابی دعا کردیم
1 بهمن 1392
1